بنکر | Banker
سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1404
  • خانه
    • اخبار روز
    • طلا و ارز
    • گزارش روز
    • اقتصاد و بیمه
    • دیگه چه خبر ؟
    • بنکر پلاس
    • یادداشت
    • نگاه بنکر
    • کافه بانک
    • خودرو
    • تاریخ و اقتصاد
    • قانون بانکداری
    • آموزش بانکداری
  • اخبار روز
  • ویژه بنکر
  • بانکداری
    • نرخ سود
    • نرخ سهام
    • شعب بانک ها
    • تماس با بانک ها
    • استخدام در بانک
  • طلا و ارز
  • ارز دیجیتال
  • وام
  • بانکداری اینترنتی
    • بانکداری الکترونیک
    • خدمات الکترونیکی بانک ها
    • دریافت شماره شبا بانک ها
  • اقتصاد و بیمه
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • RSS
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
    • اخبار روز
    • طلا و ارز
    • گزارش روز
    • اقتصاد و بیمه
    • دیگه چه خبر ؟
    • بنکر پلاس
    • یادداشت
    • نگاه بنکر
    • کافه بانک
    • خودرو
    • تاریخ و اقتصاد
    • قانون بانکداری
    • آموزش بانکداری
  • اخبار روز
  • ویژه بنکر
  • بانکداری
    • نرخ سود
    • نرخ سهام
    • شعب بانک ها
    • تماس با بانک ها
    • استخدام در بانک
  • طلا و ارز
  • ارز دیجیتال
  • وام
  • بانکداری اینترنتی
    • بانکداری الکترونیک
    • خدمات الکترونیکی بانک ها
    • دریافت شماره شبا بانک ها
  • اقتصاد و بیمه
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بنکر | Banker
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

این داستان واقعی نیست!

14 اسفند 1398
در کافه بانک

از پشت شیشه‌‌ای که این روزها در همه‌ ادارات وجود دارد، چشمم به جمال جناب کارمند روشن می‌شود. چه سری، چه دمی، عجب پایی. تنها پل ارتباطی با جناب مسئول همان نیم‌دایره‌ی دزدیده شده از شیشه است. همان که قدمتش برمی‌گردد به اولین فیلمی که در سینما پخش شد. یعنی در واقع اولین بلیطی که فروخته شد. هر وقت پشت این شیشه قرار می‌گیرم یاد سینما می‌افتم. هر چند این روزها بهتر است یاد ICU بیفتم. همان‌جا که بیمارانی که در کما هستند را قرار می‌دهند و ملاقات کنندگان از پشت شیشه به آن‌ها می‌نگرند. انگار این کارمند هم به کما رفته بود.

یک سلام گرم و خسته‌نباشید پر انرژی تقدیمش می‌کنم. سرش را بالا می‌آورد و نگاهی به سرتاپایم می‌اندازد. انگار چهره‌ام را «دو زار» هم نمی‌خرند. شاید هم دماغ با برکتش مانع از دیدن چهره‌ی من شده. به هر حال جوابی نمی‌دهد و سرش را در رایانه‌اش فرو می‌برد.

در همین حین خانم جوانی پشت سر من در صف می‌ایستد. بوی عطر دل‌انگیز فضای اداره را پر کرده است. چقدر نفس‌های عمیق می‌کشم. انگار آقای کارمند هم بوی عطر دل انگیز بر مشامش می‌خورد. سرش را بالا می‌آورد. جلل الخالق! در همین حین که خانم را می‌بیند چنان بلند می‌شود و تا زانو خم می‌شود که من صدای شکافتن نقطه‌ی اتصال بین دو پاچه‌ی شلوارش را می‌شنوم. بیچاره چطور قرار است با این وضعیت به خانه برود!
یادم رفت این را بگویم. خیلی از کسانی که در کما هستند با یک شوک به زندگی عادی برمی‌گردند. همین؛ محض اطلاع بود!

به نظر می‌‌رسد خانم باید خیلی برجسته باشد که جناب کارمند پیشنهاد می‌دهد ورای شیشه‌ای که برای راه انداختن کار قشر آسیب‌پذیر گذاشته‌اند، از در پشت وارد شود. هر‌چند فهمیدن این نکته، از شلوار و مانتوی تنگ و کوتاهش هم قابل تشخیص است!

خانم می‌رود و پشت میز جناب کارمند می‌ایستد. حسابی گرم و گیرا می‌گیرند و مقرب می‌شوند. من هم بدون هیچ اعتراضی پشت شیشه نظاره‌گر هستم.

منت کارمند را عزوجل که قربتت موجب طاعت است و نعمتت مزید شکراندر – هر هزاری  که نشان داده ‌شود ممد حیات است و چون بر میاید مفرح ذات – پس در هر هزاری دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکر واجب

به نظر می‌رسد با توجه به اینکه نه پولی دارم و نه قربتی!، اعتراض نکنم بهتر است. کار خانم در حال انجام است و ذهن من در حال ثبت این لحظات. مشخص نیست چرا آقای کارمند برای یک کار اداری ساده، این‌قدر تایپ می‌کند. چنان دو دستی دستش بر روی صفحه‌کلید است و دارد تایپ می‌کند که انگار در حال نگارش یک مقاله‌ی علمی است. شاید معتقد به همان نظریه‌ی معروف است که هر کسی دستش در تایپ تندتر باشد بیشتر در زمینه‌ی کامپیوتر اطلاعات دارد. دقت که می‌کنم می‌بینم فقط چند کلید میانی صفحه کلید را آن هم به صورت ترتیبی فشار می‌دهد. عجب کارمند کاربلدی است.

کار خانم تمام می‌شود و می‌رود. پرونده‌ام را به سویش می‌گیرم. بی‌توجه به من چایی‌اش رو هورت سر می‌کشد. نگاهش به افق‌های دور خیره شده است و لبخندی بر لب دارد.  خانم آخرین قدمش را از اتاق بیرون می‌گذارد. کتش را می‌پوشد و می‌خواهد برود. می‌گویم آقا! نوبت من است. یک‌ساعت است معطل شده‌ام. می‌گوید نماز است!

– آقای محترم تا نماز که نیم‌ساعتی مانده! کار من را راه بیاندازید که این همه وقت است معطل شده‌ام. ثوابش بیشتر است.
– باید دستشویی بروم یا نه؟ باید وضو بگیرم یا نه؟
– مردک! مگر قرار است بشکه‌ی هزار لیتری را خالی کنی که نیم ساعت زودتر می‌روی. یا مگر ان‌شاالله قرار است غسل میت‌ت بدهند که از الان رهسپار شده‌ای؟ (البته این‌ها را در دلم می‌گویم)

می‌رود و من باید دو ساعتی منتظر باشم.

12 تا 2 زمان نهار و نماز است. نمازتان بر کمرتان بخورد و نهارتان بر آن شکم برآمده‌تان.

برچسب ها: ادارهپولصفکارمندنمازنهار
توئیتاشتراک گذاریاشتراک گذاریاشتراک گذاریارسال

بیشتر بخوانید

اخبار روز

عامل فرار پول از بانک ها چیست؟

13 بهمن 1403
ویژه بنکر

پول، می‌تواند عمر بخرد؟

12 بهمن 1403
دیگه چه خبر ؟

جارو کردن سپرده‌های مردم توسط بانک‌های خصوصی

22 دی 1403

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار بنکر

دلار پر زور شد! داستان چی بود؟

22 اردیبهشت 1404

آخرین قیمت دلار،سکه و طلا امروز ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

22 اردیبهشت 1404

۶ مدل بانک در راه است

22 اردیبهشت 1404

پول ملی سبک‌تر می‌شود؛ حذف صفرها رسماً کلید خورد

22 اردیبهشت 1404

سهمیه بنزین از مردادماه به کارت بانکی می‌آید

22 اردیبهشت 1404

طلا از اوج سقوط کرد

22 اردیبهشت 1404

بانک مرکزی باید رهبری ارزی کشور را در دست گیرد

22 اردیبهشت 1404

تحولات در حکمرانی پولی ایران: چگونه باید بهبود یابد؟

22 اردیبهشت 1404

بیانیه سالانه سیاست‌های پولی و ارزی

22 اردیبهشت 1404

دادگاه ویژه پولی و بانکی راه افتاد؛ بانک‌ها زیر ذره‌بین

22 اردیبهشت 1404

۴ آلت‌کوین انفجاری که بعد از جهش بیت‌کوین آماده پروازند!

22 اردیبهشت 1404

طلا دیگر امن نیست؟ / دلار تهدید می کند

22 اردیبهشت 1404

بازار بی‌رمق طلا و ارز؛ کدام سیگنال‌ها آینده را تعیین می‌کنند؟

22 اردیبهشت 1404

مزایای قانون جدید صدور چک نسبت به قانون قدیم

22 اردیبهشت 1404

قیمت آپارتمان‌های نقلی در تهران اعلام شد

22 اردیبهشت 1404

وب گردی

سقف متحرک استخر ، بیما ، عمل زیبایی بازیگران، صرافی ارز دیجیتال، پلکسی

مروری بر دسته بندی اخبار

  • آموزش بانکداری
  • اخبار روز
  • ارز دیجیتال
  • استخدام در بانک
  • اقتصاد و بیمه
  • بانکداری
  • بانکداری الکترونیک
  • بنکر پلاس
  • تاریخ و اقتصاد
  • خدمات آنی
  • خودرو
  • دیگه چه خبر ؟
  • صرافی
  • طلا و ارز
  • قانون بانکداری
  • کافه بانک
  • گزارش روز
  • نگاه بنکر
  • وام
  • ویژه بنکر
  • یادداشت

آخرین اخبار

دلار پر زور شد! داستان چی بود؟

22 اردیبهشت 1404

آخرین قیمت دلار،سکه و طلا امروز ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

22 اردیبهشت 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

ما را دنبال کنید

بایگانی اخبار

  • تماس با ما
  • درباره ما

نقل و نشر مطالب با ذکر نام بنکر به مطالب بلامانع است. کلیه حقوق مادی و معنوی متعلق به بانکداران 24 می باشد

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • ویژه بنکر
  • اخبار روز
  • بانکداری
  • طلا و ارز
  • ارز دیجیتال
  • وام
  • دریافت شماره شبا
  • دیگه چه خبر ؟
  • تاریخ و اقتصاد
  • استخدام در بانک
  • اقتصاد و بیمه

نقل و نشر مطالب با ذکر نام بنکر به مطالب بلامانع است. کلیه حقوق مادی و معنوی متعلق به بانکداران 24 می باشد